چگونه مارادونا با فیزیک الهی خود زمین فوتبال را به عنوان بوم میدان جنگ-بوم اصلاح کرد

فیزیکی بودن

ما خیلی قبل از شروع یادآوری دیگو مارادونا شروع کرده بودیم گزارش ها – ابتدا تأیید نشده ، سپس تأیید شده – عصر چهارشنبه شروع به آمدن “از آرژانتین” مبنی بر مرگ بزرگترین فوتبالیست جهان کردیم. ما یادآوری ال دیوس – خدا – را آغاز کرده بودیم به روشی که اکثر ما برای اولین بار در مکزیک از طریق صفحه تلویزیون در 1986 با او روبرو شدیم: یک نیروی طبیعت.

فیزیکی بودن

با تشکر از یوتیوب و تکرارهای تکراری ، آن مسابقه اسلالوم با شکوه ، 60 یارد و 10 ثانیه ای مقابل انگلیس را در 22 ژوئن 1986 پخش می کنیم ، اولین پیروز شدن از پیتر بردسلی در نیمه راه ، فرار از پیتر رید ، پرش از تری بوچر با تلنگر از کنار تری فنویک عبور کرد ، و یک پاس گل از بوچر گرفت ، و سپس دروازه بان پیتر شیلتون را مانند قربانی که بود درمانده گذاشت. هر بار که این مطالب را دوباره از سر می گیریم ، بی دینی همیشه لعنتی باقی می ماند.

فیزیکی بودن

اسلالوم با شکوه ، بیرحمانه ، 60 یاردی و 10 ثانیه ای مارادونا مقابل اسلایم انگلیس در 22 ژوئن 1986.

و سپس آن گل دوم ، در مسابقه 26 ژوئن ، تکه تکه کردن و باز کردن خط دفاع بلژیک ، و جنب و جوش با حرکت بدن خودش پس از گلزنی ، تقریباً از زمین بیرون ریخت.

برای عاشقانش – این روزها همه طرفداران دارند و هواداران آنها نیز به اسباب و اثاثیه علاقه مند هستند – البته مارادونا فقط در مورد این دو هدف یا جام جهانی 1986 نبود. این کار او با آرژانتین ، با ناپولی ، در برابر جهان بود.

بیشتر آنچه ما به عنوان دیگو مارادونا می شناسیم – هم فوتبالیست باشکوه و هم کاریکاتوری که به نظر می رسید اشتها داریم – منظره ای است که از دروازه های شیب دار می گیریم. در طی جام جهانی 1986 و دو جام جهانی پس از آن ، و از طریق فوتبال باشگاهی در دهه 1980 در اروپا بازی کرد ، ابتدا با بارسلونا و سپس با ناپولی به نسبت افسانه ای رسید. اما شهرت وی و متعاقب آن نزول بعنوان یک ورزشکار چشمگیر مسیری را دنبال می کند که حتی اگر مارادونا و فوتبال را توضیح ندهد ، حداقل می تواند از آن تخریب شود.

غیرممکن است – و خود شکننده – بتواند درخشش درون زمین را از شوخی های خارج از زمین خود جدا کند ، هر دو در لگن مرکز ثقل پایین متصل می شوند. اما برای اینکه اولی اولی را بلعیده نباشد ، این تغییر شکل مارادونا در زمین فوتبال است که وی از آن به عنوان بوم میدان جنگ استفاده می کند و پس از برطرف شدن جذابیت کاریزمای کک-کامورا-چه ، او را نشان می دهد.

ناپولی

مارادونا ناپولی را از پایین بشکه سری آ ایتالیا بالا برد تا اولین قهرمانی خود در لیگ را در سال 1987 بدست آورد.

فوتبال علی رغم اینکه مارادونا است ، تنیس یا گلف نیست – این یک بازی با 10 بازیکن دیگر است که در یک طرف بازی می کنند ، برای یک هدف (اهداف) مشابه. در سال 1986 ، او ممکن است نیرویی باشد که ظاهراً با اراده محض ، همه مخالفتها را در مسیر آرژانتین از بین برد. اما با مهاجمی مانند خورخه والدانو و خورخه بوروچاگا و هافبک های کالیبر سرجیو باتیستا و هکتور انریکه ، “طرف مارادونا” آماده شد تا مانند یک موتور همجوشی کار کند. و نشان داد

همین امر در مورد مسخ و سایر داستانهای ناپولی وجود دارد ، که مارادونا از ته بشکه سری آ ایتالیا بلند کرد تا اولین قهرمانی خود در لیگ را در 1987 و سپس دوباره در 1990 بدست آورد – در این بین باشگاه ناپلی قهرمان جام یوفا 1989 شد معادل لیگ قهرمانان امروز تاج تیم کلوپ در اروپا (بخوانید: جهان). بعد از پیروزی آرژانتین در جام جهانی 1986 ، ناپولی حس خوب – و ارزش مارک – را داشت تا آندره کارنوال و برونو جیوردانو را به میدان بیاورد تا یک نوک پیکان عالی با مارادونا به عنوان نوک آن ، به همراه فرناندو دی ناپولی و سالواتور باگنی در خط میانی ایجاد کند. این هیچ حرکتی از طرف فوتبال بنگال شرقی نبود که به طور ناگهانی در سطح جهانی از بهترین فوتبالیست جهان در آن مرحله بدست آورد.

چنین معماری نه تنها مارادونا را برای پیشرفت فراهم می کند ، بلکه همچنین به تیم اجازه می دهد تا آنها را وادار کند تا آنها را به نوعی بازی لذت بخش و نه همیشه واضح وادار کند – به ویژه در دوره ای که فوتبال خشن تری برگزار می کرد و جوایز بازی جوانمردانه هنوز هم به سختی بازی می کرد در

بازی افتتاحیه جام جهانی 1986 آرژانتین و کره جنوبی را در پیش بگیرید ، زمانی که فقط شهرت شماره 10 خارج از خانه های دوقلوی او ، آرژانتین و ناپولی را کسب کرد. با داشتن تقریباً تمام بازیکنان کره ای که سعی در بستن یک بازیکن – مارادونا – داشتند ، به طور متناقضی تیم آرژانتین آزاد بود که کار کند و به نوبه خود کاپیتان خود را تسلیحاتی کند. در آن بازی افتتاحیه جام جهانی ، مارادونا 11 بار خطای خارق العاده ای پیدا کرد ، در نتیجه او هر سه گل را ایجاد کرد – دو گل از روی آزادراه های درجه بندی عالی و یک گل در مرکز والدانو برای رانندگی به خانه.

3

بسیاری از طرفداران مارادونا به “اشتیاق کمرنگ” وی ، سیاست گرایش چپ و خال کوبی و عکس برداری چه گوارا با فیدل کاسترو پیوستند.

انریکه بعداً با آن گل دوم مارادونا مقابل انگلیس شوخی کرد – “با پاس خوبی که داشت ، واقعاً نمی توانست از دست بدهد”. اما این شوخی صرفاً به دلیل ماهیت حیرت انگیز “تحویل آخرین مایل” توسط مارادونا توسط نیروهایی انجام می شود که فقط می توانند ماورا weالطبیعه در نظر گرفته شوند ، مهم نیست که چند بار آن را دوباره مرور کنیم. در غیر این صورت ، این می توانست فقط بیان یک واقعیت غرورآمیز از سوی هکتور باشد که اتفاقاً یک آشیل در کنار خود داشت.

در جام جهانی 1990 ، از همان ابتدا خرابی این رابطه همزیستی بین مارادونا و 10 نفر دیگر مشهود بود. در آستانه مسابقات ، مارادونا و آرژانتین از همگام سازی برخوردار نبودند ، – برای کسانی که به دنبال آن بودند – با روند 10 بازی تیم بدون پیروزی قبل از جام جهانی بازی می کرد که فقط با پیروزی در یک بازی به پایان می رسید. دوستانه مقابل اسرائیل.

در مقابل کامرون در این بازی افتضاح ، مارادونا نامناسب به نظر می رسید ، به دلیل ناخن رشد کرده ، انگشت پا متورم شده است و تماشاگران ایستگاه های سن سیرو در میلان با استقبال بی نظیری از تهدیدها روبرو می شوند. مارادونا با سخره گفت: “من آن شب ایتالیا را از نژادپرستی درمان کردم.” او “به طور کارآمد” مشخص شده است ، محافظ های شانه تا ران او ثابت می شود که خوش دست هستند. اما انفجارهای سریع کلودیو کنیگیا ، وینگر آرژانتینی ، توسط مدافعان سرسخت کامرونی نیز به طور مداوم حمل می شد.

آرژانتین ، آرژانتین مارادونا ، در اولین بازی دفاع از عنوان قهرمانی جام جهانی با یک گل مغلوب کامرون شد. آرژانتین برای رسیدن به فینال ، برای شکست در برابر آلمان ، یک لوله ناامیدکننده لوله زنگ زده ای بود که فقط افراد لجباز و نابینای نابینا می توانستند اشتباه کنند و به عنوان یک فاعل قلمداد کنند.

فیزیکی بودن

ما همچنین آمدیم که با کنجکاوی انحرافی از بین بردن این آهنگ از بدن برقی پیروی کنیم. نمایش سیرک مارادونا از جایگاه ها ، گزارش های مربوط به عملیات وی و سو abuse استفاده از جسم و روان ، فیلم های واقعیت نشان می دهد که به طور فزاینده ای غیر واقعی است. اوایل ، غم و اندوهی بود که ما حاضر به فاش شدن آن نشدیم – بالاخره این ال دیه گو بود ، آنچه را که دوست داشت انجام می داد و گناهان خود را با کاری که قبل از نیم زندگی انجام داده بود ، به دست آورد. به آرامی ، اما مطمئناً ، آن را به یک داستان ژنده پوش تبدیل به ثروت به bling ، از یک فیزیکی وارونه ، درون و درون تبدیل شده است.

هرچند کاملا جادویی ، مارادونا را در جام جهانی 1994 به نظر می رسید که ظاهری متناسب دارد – اگرچه بسیار کندتر. شاید سال 1990 و سالهای مداخله در بیابان به مارادونا نیاز به راه اندازی مجدد را یاد داده باشد. این همچنین طرفی بود که در دو جام اخیر کوپا آمریکا پیروز شده بود. ما شاهد پیچ ​​و مهره ای از آبی های گذشته بودیم که با دو گل بالاتر آرژانتین ، با مجوز از شماره 9 گابریل باتیستوتا ، سالاد دفاع یونان ، سالاد ساخت یونایتد ، مارادونا یک سری سریع “شلیک بیلیارد” را انجام داد و یک شوت از دست داد انباشته از خط جعبه پنالتی 18 حیاط یونان که به بالای تور فرو رفت.

این هدف ، که توسط استانداردهای مارادونا قابل تحسین است ، توسط آنچه مفسران ، همیشه در عقب نگاه می دارند ، به عنوان “نشانه های دردسر برای آینده” – یک چهره اهریمنی قبل از نزدیکترین دوربین جشن قیامت – دنبال می شود. نکته جالب اینجاست که این آخرین گل دیگو مارادونا برای آرژانتین خواهد بود. (بازی بعدی برابر نیجریه که کانیگیا را به ثمر رساند ، هر دو گل پیروزی را به دست می آورد ، مارادونا پس از بازی ، آزمایش کوکتل دارویی که اشتها را سرکوب می کند و استقامت را افزایش می دهد و در نتیجه او را از مسابقات بیرون می اندازد ، مثبت می شود.)

“مارادونا” مانند آفتابی در کوزه محفوظ ماند ، در گذشته ای که ما به آن دسترسی فنی داشتیم ، مانند یک ویسکی قدیمی که هر از گاهی برای یادآوری طعم و مزه از آن خارج می شود ، مبادا کسی فراموش کند که چنین طعمی وجود داشته است. درام روانی که با آن روبرو شدیم ، سیخ زدن سیاره دیگو از دبی ، از کوبا ، از دهانه های عجیب مغازه های جواهرات فروشی در کرالا یا رونمایی از مجسمه وی در کلکته بود – یا بدتر.

ممکن است بسیاری از طرفداران مارادونا به “اشتیاق فروکش نکرده” وی ، سیاست گرایش چپ و خال کوبی و عکس برداری چ گوارا با فیدل کاسترو چسبیده باشند. در سال 1982 ، در حالی که دیگران مانند سزار منوتی مربی آرژانتین برنده جام جهانی 1978 علیه حکومت نظامی آرژانتین صحبت کردند ، دیگو 22 ساله وقتی از او در مورد دولت سوال شد ، گفت: “من نمی دانم … همه آنچه می خواهم برای کشور من بهترین در جهان است. ” شاید با استفاده از یک نشانه ، ما نیز بتوانیم با به خاطر سپردن ، بازسازی ، بازیابی مجدد او “به سادگی” برای فوتبالی که بازی کرده و در واقع در زمین ها پراکنده شود ، عدالت ال دیگو را انجام دهیم.

آنچه قابل لمس بود از آنجا که او ابتدا با پوشیدن La Albiceleste – سفید و آبی آسمانی آرژانتینی – یال خود را تکان داد ابتدا با مربیگری منوتی ، که او را از بوکاجونیورز به تیم ملی بیرون کشید (و بعداً او را به بارسلونا آورد) ، سپس تحت کارلوس بیلاردو آرژانتین قهرمان جام جهانی 1986 شد – و سپس با آبی ناپولی ، حضور شدید مارادونا بود. او از طریق حضور گسترده عضلات ، تاندون ها ، خون و قلب پمپاژ خود ، بی فایده بودن ایده شکاف دکارتی که بدن و ذهن را جدا می کند ، نشان داد.

فوتبالیست های معاصر بزرگی مانند لئو مسی و کریستیانو رونالدو ، یا حتی غول های گذشته مانند زینادین زیدان ، پله و آلفردو دی استفانو می توانند – و شده اند – کمی بودن ، بزرگی آنها با تعداد ، الگوها ، داده ها ارتباط دارد. به نوعی ، زمانی که موضوع به مارادونا می رسد ، مقادیر کمی از هم جدا می شوند و به سختی عدالت را برای پختگی و طوفانی که او در دهه 1980 و اوایل دهه 1990 داشت ، اجرا می کردند ، تا اینکه دیگر داروها م didn’tثر نبودند.

مارادونا یکی از بزرگترین هنرمندان فیزیکی جهان بود. جسمانیت ، به معنای مارادونی ، فقط تناسب اندام نبود. اگرچه بهبودی وی از مصدومیت در طی فصل بد سرنوشت سازی خود در بارسلونا در سال 1983-84 که تقریباً او را از فوتبال بازنشسته کرد قبل از اینکه “خانه” خود را به ناپولی برساند ، نشان دهنده عصبانیت و عزم خود برای داشتن تناسب اندام بود . فیزیکی بودن مارادونا مربوط به فضا-زمان ایجاد ، گسترش ، انقباض ، کنترل و تسخیر بود. این یک ویژگی الهی است.

دیگو مارادونا به ما فهماند که متافیزیک فقط محصول وضعیت بازی انسان در دنیای فیزیکی است. لیلا او فوتبال بود.