دیدگاه: روند صلح افغانستان وارد مرحله حساس می شود

دیدار رسمی عمران خان نخست وزیر پاکستان اخیر از کابل ، نشانه روشنی از تغییرات زمین ساختی در سناریوی سیاسی و نظامی افغانستان پس از تغییر رژیم در واشنگتن است. همسایگان افغان ، از جمله هند ، با عصبانیت در حال محاسبه پیامدهای سقوط قریب الوقوع نیروهای آمریکایی و همچنین افزایش خشونت های تروریستی هستند. پیروزی جو بایدن ممکن است اعتماد به نفس در کابل و دهلی نو را جلب کند که شاید اکنون واشنگتن برای خروج از افغانستان عجله بیشتری داشته باشد.

گفتگوهای صلح بین افغانستان در دوحه پیشرفت چشمگیری نشان نداده است زیرا اوضاع امنیتی در افغانستان به دلیل حملات تروریستی بی وقفه توسط طالبان افغانستان و داعش به سرعت رو به زوال است. از آنجا که جو بایدن ، رئیس جمهور منتخب ایالات متحده ، انتصابات اساسی خود را انجام داده است ، دولت خارج شده هیچ حوصله ای ندارد که بخواهد با عجله نیروهای بیشتری را از افغانستان جنگ زده بیرون بکشد.

در ماه های اخیر خشونت در سراسر افغانستان به شدت افزایش یافته است. دهلی نو دلایل نگرانی دارد زیرا عقب نشینی عجولانه تهدید به ایجاد جنگ داخلی می کند ، شبیه همان جنگی که پس از عقب نشینی شوروی در 1989 اتفاق افتاد. هدف ظاهری سفر عمران افغانستان عمق اعتماد به روابط دو جانبه و یافتن راه هایی برای همکاری مشترک بود. برای یک افغانستان صلح آمیز حتی در حالی که کاخ سفید در حال آماده سازی برای اشغالگر جدید خود است. گزارش شده است که نخست وزیر پاکستان ، رئیس جمهور افغانستان ، اشرف غنی را در مورد کمک پاکستان در برقراری صلح در این کشور اطمینان داده است. برخی کمیته ها نیز برای پیگیری امور مربوط به صلح و امنیت تشکیل شده اند.

اما کسانی که به دقت حرکات ماکیاولی پاکستان در افغانستان را تماشا کرده اند نمی توانند خیلی خوش بین باشند. حتی اگر در مورد اینکه چه کسی باید افغانستان را پس از خروج آمریکا اداره کند ، اتفاق نظر وجود ندارد ، همه آنها ، به جز پاکستان ، خواهان یک دولت پایدار در کابل هستند. فقط پاکستان مشتاق نصب یک رژیم انعطاف پذیر برای کنترل سیاست خارجی و امنیتی افغانستان است. اسلام آباد پس از سرنگونی طالبان هرگز در بازسازی و توسعه افغانستان سرمایه گذاری نکرده است. دلیل آن ساده است: پاکستان رژیمی را در کابل تأمین خواهد کرد که با اهداف استراتژیک خود هماهنگ باشد.

تلاش پاکستان برای دستیابی به “عمق استراتژیک” در کشور همسایه جنگ زده واقعیت انکارناپذیری بوده است. مطمئناً ، پاکستان مذاکرات صلح بین ایالات متحده و طالبان را تسهیل کرده است ، که در فوریه 2020 به توافق صلح دوحه منتهی شد. پاکستان همچنین از نفوذ خود برای آوردن برخی از سیاستمداران افغانستان برای گفتگو با طالبان استفاده کرده است. اما هیچ کس نمی تواند این روایت را باور کند که نقش پاکستان در روند صلح افغانستان اختلاف بین اسلام آباد و کابل را دفن کرده است.

ماه گذشته ، اسلام آباد میزبان گلبدین حکمتیار ، رهبر مشهور سابق مجاهدین بود. عبدالله عبدالله ، رئیس شورای عالی آشتی ملی افغانستان نیز در ماه سپتامبر از پاکستان دیدار کرد. حکمتیار به دلیل همجواری با پاکستان مشهور است. و نهادهای امنیتی پاکستان در تلاش بوده اند تا عبدالله را به سمت خود جلب کنند ، که به هند نزدیک شناخته می شود. اما ساده لوحانه است که باور کنیم عبدالله ناگهان به نقش مثبت پاکستان در گفتگوهای درون افغانی متقاعد شده است. هر پیشرفتی در تضعیف زیرساخت های تروریستی که اسلام آباد می خواهد جهان ببیند فقط یک شستشوی چشم است. با حمله به هند اخیراً به دلیل استفاده از خاک افغانستان برای آغاز حملات تروریستی ادعا شده در پاکستان ، این باور در مورد اهداف نامطلوب راولپندی تقویت می شود.

شکی نیست که وضعیت افغانستان بدون معامله با طالبان بسیار بدتر خواهد شد. اما تا زمانی که طالبان افغانستان از موضع حداکثر خود در مسئله آتش بس و حقوق زنان پایین نیایند و به تعهد خود در مورد انکار هرگونه پناهگاه امن القاعده عمل کنند ، تهدیدهای امنیت منطقه فقط چند برابر می شود. دیدگاه تند اسلام گرایانه که توسط طالبان تبلیغ می شود ، همیشه یک آهنربا برای رادیکال های کشمیری بوده و از موانع اصلی صلح است. بنابراین ، خروج کامل نیروهای آمریکایی و بدون آتش بس واقعی در بین افغانها به دستور ترامپ پیامدهای مهلکی برای کل منطقه به همراه خواهد داشت. حتی چین ، که طرفدار کاهش رد پای آمریکایی ها در منطقه است ، اکنون ایالات متحده را ترغیب کرده است تا نیروهای خود را “به روشی منظم و مسئولانه” بیرون بکشد. پکن نگران است که این استان ناآرام سین کیانگ بتواند به محلی برای تولید شبه نظامیان اویغور تبدیل شود. با این حال ، بهتر است که چین به “برادر آهنین” خود پاکستان توصیه کند روابط خود را با عناصر جهادی قطع کند و به آسیای جنوبی در معرض خطر تروریسم کمک کند.

اگرچه بایدن از حل و فصل مذاکره با طالبان حمایت می کند و مشتاق پایان دادن به جنگ افغانستان است ، اما او همچنین از مأموریت ضد تروریسم در افغانستان طرفداری می کند. با توجه به این سابقه ، دولت بایدن به نگرانی های کابل و دهلی نو گوش فرا می دهد. اما هیچ بعید نیست که بایدن یک طرفه از توافق دوحه صرف نظر کند زیرا این امر فقط مذاکرات آشتی با طالبان را تضعیف می کند ، علاوه بر این که غنی را در تلاش برای کنار زدن رقبای سیاسی خود ، از جمله عبدالله ، جسارت می بخشد. راولپندی از این پویایی آگاه است و به همین دلیل عمران به کابل اعزام شد تا غنی را در مورد دوستی برادرانه پاکستان اطمینان دهد و به دولت جدید واشنگتن از صداقت پاکستان در مورد صلح افغانستان اطمینان دهد.

دولت بایدن مطمئناً اصلاحات لازم را در سیاست جدا شدن از افغانستان از آمریكا انجام خواهد داد ، همان چیزی كه دهلی نو می خواهد. هند بخشی از هر ابتكار گسترده ای خواهد بود كه اجماع افغانستان را در مورد چشم انداز بدیل فراگیرتر و مترقی تر از یك دولت اسلامی در كابل ایجاد می كند. بنابراین ، هند باید سریعاً در گشودن کانالهای ارتباطی با تیم امنیتی دولت بایدن که وارد می شود ، اقدام کند. هدف باید افزایش هماهنگی در مورد افغانستان و اطمینان از این باشد که پاکستان به دلیل عدم تحمل مداوم طالبان ، در نتیجه پیشرفت ناکافی با تلاش های صلح افغانستان متحمل عواقبی می شود. اگر روند صلح افغانستان به هم بخورد ، واشنگتن مطمئناً باور دارد که راولپندی مقصر اصلی است.

(وینای کورا استادیار ، گروه امور بین الملل و مطالعات امنیتی ، دانشگاه پلیس سردار پاتل ، دادگستری امنیتی و کیفری ، راجستان است. نظرات ابراز شده توسط نویسنده است)