نمای: دو کشور ، هند در آن زمان ، هند اکنون

هند از “پس” نه تنها یک زمان گذشته را نشان می دهد ، بلکه همچنین نشان دهنده کشوری است که تقریباً فراتر از شناخت شناخته شده است. اگرچه مرزهای فیزیکی هند در آن زمان با هندوستان فعلی یکسان است ، اما بیشتر فضای داخلی آن ، مشاغل و مشغله های آن بطور چشمگیری تغییر کرده است.

مدت زیادی از بند استعمار خلاص نشده بود ، هند در آن زمان هنوز نتوانسته بود به طور کامل اقتصاد اقتصادی خود را پیدا کند ، و صرفه جویی و ریاضت اقتصادی کلید واژه های روز بود که به دلیل کمبود منابع ضروری بود. جهان وسیع وسیع خارج ، با نوید کالاها و خدمات پر زرق و برق ، در آن طرف پرده خدی صرفه جوئی قرار گرفته بود که در سراسر خود کشیده بودیم تا از وسوسه لذت های ولخرج خارجی در امان بمانیم.

ما حتی کلمه خودمان را برای خارجی – phoren – ابداع کردیم که باعث می شد صدای خارجی بیشتر از خارجی بیگانه باشد. برگرداندن phoren یک جعبه ذخیره عالی بود ، با خیال راحت به نخبگان نخبه می رسید. هنگامی که یک عموی من به عنوان اولین عضو خانواده بزرگ برای دریافت گذرنامه شناخته شد ، قبیله ای برای بدست آوردن وی سازماندهی شد و سند ارزشمند در میان تعجب و حیرت از دست به دست دیگر منتقل شد. دایی من با یک شرکت سوئیسی که در زمینه محصولات لبنی کار می کرد تجارت داشت و هنگامی که از یکی از سفرهای خارجی خود بازگشت ، ما را با شکلات های آن کشور شیرین با طعم میوه ممنوعه به ما کودکان می دوشید.

اما اگر در هند از آن زمان کالاهای مادی بیشتر در آب و هوای دور – از اتومبیل گرفته تا شیرینی سازی – تقریباً غیرقابل دسترسی می ماندند ، محصولات نامشهود اندیشه و عقیده چنین محدودیتی نداشتند. این جنبش عدم تعهد باشد ، که متناسب با گرانش خود ، به بحران سوئز و بعداً درگیر شدن ایالات متحده در ویتنام ، بزرگ باشد ، امور جهانی مهمترین لحظه بود ، نه فقط در ستون های تحریریه بلکه در مکالمه های روزمره قهوه خانه.

در آن زمان کلکته ، “عمار ناام ، تومار ناام ، ویتنام!” فریاد شورانگیز علیه امپریالیسم ایالات متحده بود. این کلمه – یا عنوان بود؟ – “روشنفکر” یک مجالس بود ، نه یک عنوان توصیف کننده عنصر ضد ملی قصد فریبنده. یک مانترا رایج در آن روز “ساده زیستی و تفکر بالا” بود ، کمبود کالاهای مصرفی که توسط گفتمان متنوع متنوعی جبران می شد.

هند اکنون ، با تکرار اظهار نظر مارکس در مورد گزاره هگل در مورد دیالکتیک تاریخ ، به نظر می رسد هند آن زمان بر سر آن ایستاده است. امروز ، شهرها و شهرهای ما دارای سوپرمارکت هایی هستند که انواع مختلفی از برندهای معروف بین المللی است. در جاده ها و بزرگراه های ما گاوهای ولگرد با وسایل نقلیه موتوری که دارای نشان های جهانی هستند ، در حال انجام آئین های خطرناک عبور و مرور هستند.

تعطیلات پرواز مثلاً در تایلند نسبت به کوچی یا گوا برای خانواده ای از طبقه متوسط ​​، مثلاً دهلی ، ارزان تر و جذاب تر شده است. هندی ها اکنون می توانند به طور قانونی حداکثر 250،000 دلار در سال برای هر نفر به خارج از کشور ارسال کنند. ‘Phoren’ دیگر phoren نیست.

اما اگر جهان ، با تمام مظاهر جسمانی خود ، برای هند باز شده است ، به نظر می رسد که هند ، تا حد زیادی ذهن او را به روی جهانی بودن اندیشه ای که یک بار در آغوش گرفته بود بسته و آن را با غرور و تعصب پاراگرافی جایگزین کرده است. سنت خود ما در اکتشاف فلسفی التقاطی در ارزش گذاری گذشته ای افسانه ای که در آن خدایی با سر فیل به عنوان مدرکی برای جراحی اندام ذکر می شود ، و ادعا می شود که کوروکسترا تئاتر جنگ هسته ای استراتژیک است.

اصطلاحات اصطلاحات عمومی ما دچار تنگنای افق شده است ، و اصطلاحاتی مانند “جهاد عشق” ، “گاو راشک” ، “ملی گرایی فرهنگی” و “مهاجران غیرقانونی” جایگزین دامنه گسترده فرهنگ لغت هندوستان آن زمان شده است . آیا در صورت سنجیدن در برابر فقر اندیشه ها ، کسب فراوانی مادی ارزش آن را داشته است؟

هند و آن زمان دو پاسخ کاملاً متفاوت دارند. و این تقسیم بندی آشتی ناپذیر خلاصه پارتیشنی است که باعث خنثی سازی دو هند شده است.